بنام خداوند جان و خرَد کزین برتر اندیشه برنگذرد
وجود نام های باستانی فراوان ،باورها و آئین های متنوع از اقوام کهن در مازندران، ضمن آنکه حکایت از تنوع اندیشه و فرهنگ باستانی این مرز و بوم دارد،نشان از انعطاف پذیری این خطه نسبت به اقوام مهاجر می باشد . چنانکه دانش مهاجرانی را که در اثر ستیزه های بی امان مهاجمان از زیستگاههای خود کنده می شدند و کرانه های دریای مازندران را به عنوان موطن خویش برمیگزیدند، جذب می کردند و در بالندگی و شکوفائی جوانبی از فرهنگ خود به کار می بستند.
موسیقی مازندران نیز که بخشی از دستاوردهای فرهنگی این جامعه است،از عوامل مختلف اجتماعی ،اقتصادی ، تاریخی وازآرمان خواهی های فردی و جمعی این سرزمین همراه با شکست ها و پیروزی های بدست آمده از دل رسم و رسوم تلخ و شیرین زندگی مردم این سامان مایه گرفته تا به این هویت فرهنگی دست یافته است.
از آنجا که فرهنگ و تاریخ هر ملتی سبب دوام و قوام آن ملت است و منزلت هنرمندان و فرزانگان هرقومی حکایت از نگهبانی آنان از میراث گرانبهای فرهنگ و هنر دارد ، و متاسفانه در بسیاری از مواقع این گنجینه ی ارزشمند مورد بی مهری قرار گرفته و یا دستخوش فراموشی و تغییراتي گردیده ، لذا بر همگان است تا آداب و رسوم کهنی را که از نیاکان ما به ارث رسیده است با جان و دل حفظ نموده و با همت خودبر این میراث گران بها افزوده وبه آیندگان هدیه نمائیم.
حال با توجه به فراموشی تدریجی موسیقی اصالتمند و عدم توجه به حفظ ذخیره های فرهنگی و هنری بومی استان مازندران و همچنین هجوم خرده فرهنگ های سخیف بیگانه و از بین رفتن مناسبات و خواستگاه های اصلی و تداوم بخش ریشه های فرهنگ ناب این خطه ، باعث گردید که به این موضوع مهم فرهنگی بپردازیم.
اصلی ترین نکته ی قابل ذکر، هویت اصلی هر ملت است که در آیینه فرهنگ و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی اش روشن می شود وهر قدر این آیینه شفاف تر باشد هویت ملی بیشتر آشکار میشود.تقویت فرهنگهای کوچک و بومی وشناخت آن بستری را فراهم میسازد که در این مسیر فرهنگ اصیل و ملی به شکوفایی میرسد و دستاورد آن وحدت ملی است.
در این امر پژوهشی که مستنداتش را برجسته ترین ، قدیمی ترین و سالخورده ترین موسیقی دانان مازندران تشکیل میدهند، سعی شده که از راویان راستین فرهنگ این دیار و انتقال دهندگان میراث گران بهای موسیقی و ادبیات شفاهی اقوام مختلف مقیم در مازندران كه در دوران ما محسوب میشوند استفاده شود.و متأسفانه بسیاری از این راویان اکنون در میان ما نیستند و با درگذشت آنها بخش قابل توجهی از میراث فرهنگی ما نیز از میان رفته است.
باید توجه داشت که رویارویی مستقیم با بازماندگان کانونهای فرهنگی این ناحیه فرصتی مغتنم است تا دیدگاه ها و نظریات مختلف را در حوزه موسیقی مازندران گردآوری و سپس گسترش داده تا از این طریق بتوانیم به نسل آینده انتقال دهیم.
نمی توان انکار کرد که انگیزه های آغازین کاوشهای موسیقی محلی و حتی دیگر پژوهشهای هنر فولکلوریک تا حدودی در بیداری احساسات ملی نهفته است. بازیابی ارزشهای فرهنگی باعث برانگیختگی غرور ملی میشود. .
هر یک از ترانه های فولکلوریک و زیباییهای نهفته در آن ریشه در طبیعت ناب و مأخذ در ویژگیهای قومی - ملی و فرهنگی و اجتماعی دارد و در همه آنها : عشق وشوروزندگي وعاطفه ودوستي ومحبت ووحدت وهمدلي که خود محصولی اجتماعی است موج میزند. با توجه به اینکه هر ناحیه و منطقه بافت اجتماعی- جغرافیایی و آئین های مخصوص به خودنیز دارد.
از آنجایی که موسیقی هر قوم و ملتی با آن ملت متولد میشود و به لحاظ ویژگیهای خاصی که داردمی تواند آیینه ی تمام نمای مردم و فرهنگ و هنر هر ناحیه باشد، لذا به ظهور رسیدن ذوق و فکر و احساس این اقوام در عین سادگی از زیبایی و ظرافت عمیقی برخوردار است .
موسیقی عامه، از مکتب و سبک سلیقه شخصی پیروی نمی کند، بلکه در تار و پود اجتماع جای دارد وبر اندیشه ی جمعی استوار است وبه همه مردم تعلق دارد.نغمه هایی است که حکایت ازخاطرات ولحظات شادي ودرد ورنج وكار وعشق و دلدادگی ها و آداب و سننی که با ریشه هایی همچون زنجیر به روح و روان مردم آن ناحیه بسته است.
شناسایی موسیقی دانان محلی – سازها و موسیقی سازی ، در کنار شناسایی موسیقی آوازی و جغرافیای موسیقایی یک منطقه میتواند به درک ارزشهای فرهنگی ویژگیها و معیارهای زیبائی شناختی یک جامعه کمکهای شایان توجهی نماید. موسیقی محلی بسته به البسه بومی و ساز محلی نیست ، بلکه تمام ارزش آن بسته به شیوه ی صحیح اجرا و رعایت مبانی اصیل فرهنگ بومی است. شناخت و تشخیص انواع اصل و نا اصل این موسیقی نیز نیاز به کارشناس خبره و با تجربه ای دارد که از معلومات علمی کافی ، فرهنگ وسیع و بینش غنی برخوردار باشد.
با توجه به اینکه فرهنگهای بومی زیر بنای فرهنگ ملی را تشکیل میدهند، اگر بخواهیم در مقابل تهاجم فرهنگهای رقیب و بیگانه ،فرهنگ ملی واستقلال خود را حفظ کنیم باید فرهنگ خودی را بشناسیم و پاسشان بداریم آن هم فرهنگی که یادگار و یادآور جلوه های زیبای اصالت دیرینه ماست که ریشه در تاریخ دارد و ما به آن افتخار می کنیم.
هنرمندان موسیقی نواحی در گذر زمان به صورت شفاهی و سینه به سینه سعی کرده اند این موسیقی رادست نخورده انتقال دهند و بر ماست که از صداقت آنها و هنرشان سوء استفاده نکنیم.
مرحوم خالقی در کتاب « سرگذشت موسیقی ایران در این مورد چنین می گوید : یکی از منابع ذیقیمت موسیقی هر کشور،آهنگها ونغمات وترانه هایی است که در نقاط مختلف آن مملکت ،خاصه در دهات و قصبات دور از شهر به وسیله مردم بومی و روستایی خوانده می شود و چون این نوع موسیقی کمتر تحت تأثیر افکار مردم شهر نشین واقع شده،طبیعی تر و به موسیقی حقیقی و اصیل و قدیمی آن کشور نزدیکتر است. جمع آوری آنها علاوه بر اینکه باعث حفظ و نگهداری آنهاست کمکی هم به تحقیق درباره مختصات آن مملکت می کندو چگونگی و کیفیت آن را معلوم می نماید.»
اصلی ترین راه درک یک جامعه یا یک گروه اجتماعی شناخت فرهنگ آن جامعه و گروه است . با کمک فرهنگ می توان انسان و نوع رفتار و تفکرات اورا شناخت . با شناخت دقیق عناصر ترکیب دهنده فرهنگ می توانیم درباره رفتار گروه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی به بکار برنده فرهنگ نظر بدهیم. بنابراین برای اینکه خود را بشناسیم باید بدانیم که در چه فرهنگی رشد کرده ایم وبا چه فرهنگی زندگی می کنیم . از آنجا که این بخش از فرهنگ ساختار شفاهی دارد در معرض آسیب پذیری بیشتر و از بین رفتن است ما باید نگران آثار فرهنگ شفاهی خود باشیم ، چرا که آنچه به مردمی که دریک جامعه زندگی می کنند هویت وتشخص می بخشد، فرهنگی است که در آن رشد کرده و در آن بالیده اند. موسیقی نواحی بخش بزرگ و مهمی از همین فرهنگ است.
برای درک موسیقی نواحی باید به میان مردم آن ناحیه رفت و موسیقی آنها را در روستا و زادگاه طبیعی آنها احساس و تجربه کرد. انسان روستایی نه تنها نماد نیروی پاک ، راستی ، بی آلایشی و حامل طبیعت و طراوت است ، بلکه پیام آور آینده و امید نیز
می باشد .موسیقی های نواحی ایران از نظر ملودی بسیار غنی و پر مایه اند از اینروست که یکی از زیباترین، پربارترین و متنوع ترین موسیقی فولکوریک می باشند که موسیقی مازندران نیز از این قاعده مستثنا نیست.
نغمه ها و ترانه هایی که از نسلی به نسل دیگر می رسند، سرمایه های بی بدیلی هستند که نشانه طرز تفکر و تمدن و گنجینه میراث فرهنگی گذشتگان ما می باشند و می توانند بعنوان منابع الهام آهنگسازان ما ، در خدمت تحول موسیقی ملی قرار گیرند. روشن است که این سرمایه ها در ساخت و آفرینش آثار ماندگار هنری ، از اهمیت بالایی برخوردارند، و همچنین ضبط و ثبت نغمات موسیقی نواحی از ضروریات این امر می باشد و چگونگی و کیفیت ثبت آنها از مسائل مورد بحث است. بدیهی است جمع آوری وثبت اطلاعات موسیقایی مازندران به علت پراکندگی و تعداد کم موسیقیدانان بومی و دسترسی سخت به آنها کاری بس دشوار است. و اینچنین است که زحمتکشان و استادان این فن بیشتر هم و غمشان صحت ، درستی و صداقت در ثبت و حراست از این مقوله است.
نکته اینجاست که باید از هر پژوهنده ای ، بویژه پژوهنده موسیقی محلی بالاترین میزان واقع بینی را انتظار داشت چرا که از ضروریا ت آوانویسی موسیقی ، حفظ امانت داری و تشخیص سره از نا سره و آگاهی از ریشه های فرهنگی یک قوم یا گروه اجتماعی است که در یک منطقه جغرافیایی زندگی می کنند و از فرهنگ صوتی گذشته با افتخار یاد می کنند.
لازم به توجه است که یک موسیقی فراموش شده و رها شده به سختی می تواند دوباره احیا شود، و شاید برای همیشه به خاموشی بگراید. این بدان علت است که میراث موسیقیایی بدون شک آسیب پذیرترین مبحث فرهنگهای سنتی بشمارمیآید. تا زمانی که جامعه علی رغم تحولات نا محسوسش همچنان که بوده برقرار بماند،احتمال باقی ماندن میراث شفاهی بسیار زیاد است ، در عوض وقتی فرهنگی با دگرگونیهای ریشه ای داخلی و خارجی نظیر برخورد فرهنگهای دیگر مواجه شده باشد،مسئله غامض اینجاست که حفظ فرهنگی حدت خاصی به خود می گیرد و اولین راه چاره ، ثبت کردن موسیقی بر روی کاغذ می باشد..
گنجینه ارزشمند آثار ترانه های محلی که در ذهنها و سینه های مردم ماست ، اولا با یک دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی و اقتصادی تغییر و تحول می یابد و به فراموشی سپرده می شود ، ثانیا اگر ما این ذخایر فرهنگی را امروز از زمین بکر و دست نخورده ذهن عام مردم بیرون نیاوریم و حفظ نکنیم دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند. ثالثا برای گردآوری موسیقی نواحی اگر ماخود که صاحبان این فرهنگ هستیم دل نسوزانیم ، هرگز دیگران برای میراث فرهنگی ما دلسوزی نخواهند کرد.هنگامیکه آخرین حافظان اصول و سنتهای کهن از بین بروند از این گنجینه ی پرمایه نشانی باقی نخواهد ماند. و این امر بدان میماند که فرضا کلیه ی کتابخانه های موسیقی ما نابود گردد. تحول و آفرینش زنده هنری فقط در صورتی امکان دارد که زمینه ثابت و اصولی ، که از تجربیات گذشته حاصل آمده در کار باشد به نظر نمیرسد که جلو گیری از خطر عظیمی که در کمین میراث فرهنگی مناطق مهمی از دنیاست کاملا امکان پذیر باشد با این حال مسلم است باید تا حد امکان در این راه کوشش شود.
بنابر این بسیار بایسته است ضرورت تسریع در کار گردآوری و بررسی موضوعات فرهنگهای کهن بومی در میان قومها و طایفه ها و گروههای گوناگون اجتماعی و همچنیم ظبط و ثبت بیدرنگ همه آثار فرهنگ عامه ، پیش از جدایی پذیری از رفتارها و دوری گزینی از زبانها و زدودگی از یادها ، و در نتیجه از دست رفتن بخش بزرگی از میراث اجتماعی ما...
در سالهای قبل در زمینه گرد آوری آهنگهای محلی هنرمندان زیادی تلاش کرده اندکه سهم موسیقی مازندران آنچنان زیاد نبوده و امروزه نیز تعدادی از ترانه های مازندران در بعضی از کتابها به چاپ رسیده ، جدا از اشتباهات بسیاری که در نت نویسی این ترانه ها دیده میشود از نظر اصالت نیز باید با تردید به آنها نگریست!
نگارنده ی این سطور نیز پس از سالها تجربه ، تلاش ، ممارست با موسیقی مازندران و پژوهشهای میدانی و استفاده از آرشیوهای صوتی توانست کلیه نغمات موسیقی مازندران را با توجه به معیارهای ذکر شده ثبت نماید .
بخشی از این مطالعات و منابع بدست آمده تحت عنوان آوانگاري موسيقي مازندران به چاپ رسیده كه امیدواريم مورد استفاده همه علاقمندان قرارگرفته باشد،و همچنین بخشهای زیادی از موضوعات مختلف موسیقی مازندران در اين مجموعه به چاپ رسيده است.
به قول موسیقیدان و شرق شناس فرانسوی آلن دانیلو «کلیه کوششهایی که ما در حفظ سنتهای بزرگ موسیقی بکار میبریم برای ما اجر و پاداش به بار خواهد آورد. زیرا این کوششها در برابر ما دنیایی از امکان و بیان ناشناخته را خواهند گشود که فکر می کنیم حتی تصور غنا و زیبایی آن برای ما میسر نیست.»